معرفی وبلاگ
دسته
لینک دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 341068
تعداد نوشته ها : 574
تعداد نظرات : 38
reza
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

آسمان خون می گرید!

حسین

ام فضل دختر حارث می گوید: شبی در عالم رؤیا دیدم تکه ای از گوشت بدن رسول اکرم(ص) جدا شد و در کنارم قرار گرفت. بسیار نگران شدم و به محضر پیامبر گرامی اسلام (ص) آمدم و کیفیت خواب خود را برای آن حضرت بیان داشتم. حضرت فرمود: این خواب خیر است زیرا از فاطمه پسری بدنیا می آید. آنگاه حسین(ع) متولد شد که دامن من جهت پرستاری و شیردادن از او بود. روزی بر  پیغمبر(ص) داخل شدم، دیدم حضرت با چشمانی پر از اشک به من فرمود: جبرئیل به من خبر داد که امــّت من فرزندم حسین(ع) را به شهادت می رسانند و سپس خاک سرخ رنگی از تربت سید الشهداء به من داد. (بحار،ج44،ص239)

اساساً تولد هر مولودی باعث خوشحالی و شادمانی برای پدر و مادر و دودمان آن فرزند است ولیکن آغاز گریه بر سید الشهداء از بدو تولد اوست. هنگامیکه جبرئیل حامل پیام تبریک از جانب خداوند سبحان به رسولش می باشد. وقتی نگاهش به حسین(ع) افتاد گریه کرد بگونه ای که پیامبر و ملائکه و فرشتگان الهی گریستند. پیامبر فرمود: به من تبریک می گویی و گریه می کنی؟ جبرئیل پاسخ داد: ای محمد! خداوند در حق این مولود تو را اجر دهد، او را شهید می کنند کسانیکه از بدترین و شقی ترین امت شمایند. آنگاه پیامبر وارد بر دخت گرامی اش فاطمه (س) شد و خبر سلام و تبریک الهی را به فاطمه رساند بدنبال آن گریه کرد. فاطمه زهرا(س) ماجرای شهادت مولودش را مطلع شد ، صیحه و فریاد زد. (معالی الســّبطین،ج1،ص65)

آری، حسین(ع) (این نام مقدّس) را به شمشیر کشتند، اینجاست که آسمان خون می گرید و ناله می زند.

 


دسته ها : محرم
1387/10/8 17:9
X