یه روزی حصار قلبو به هوای تو شکستم
دیگه تنهایی گذشت و به امید تو نشستم
تو دلم نه هم صدا بود و نه عشق و ردپایی
رو به روت نشسته بودم تو صدا زدی کجایی؟
نمی دونم تو بگو،چه اتفاقی تو چشاته
چی شده که خاک قلبم نگران ردپاته
نمی دونم چی شده صدای قلبمو شنیدی
می خوام از چشات بپرسم مگه تو چشاش چی دیدی
دیدم تو شهر دوستیمون جای ترانه خالیه
دوست دار هامون چرا یه جمله سوالیه؟؟؟
دوست دارم،دوست داره خدای من خدای تو
نوشتم این ترانه رو عزیز من برای تو
.