مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت تهران :
شماره شبکه (اتصال): 9718733
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 88502818
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت مشهد :
شماره شبکه (اتصال): 9712010
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 2238202
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت قم :
شماره شبکه (اتصال): 2909505و9712913و9712912
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 2909510
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت اراک :
شماره شبکه (اتصال): 9713001
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 3667206
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت اصفهان :
شماره شبکه (اتصال): 9718227
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 2344612
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت یزد :
شماره شبکه (اتصال): 9717414
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 7252684
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت بیرجند :
شماره شبکه (اتصال)9713100
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت کرمان :
شماره شبکه (اتصال): 9712200
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 2221191
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت بندرعباس :
شماره شبکه (اتصال): 9713000
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 3330407
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت قزوین :
شماره شبکه (اتصال): 9713312
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 3321051
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت شهرکرد :
شماره شبکه (اتصال): 9712245
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 2261801
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت زاهدان :
شماره شبکه (اتصال): 9713002
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 3219017
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت همدان :
شماره شبکه (اتصال): 9714256
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 4227903
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت اهواز :
شماره شبکه (اتصال): 3303901
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 3366636
مشخصات لازم برای دسترسی به اینترانت خرم آباد :
شماره شبکه (اتصال): 9712204
tebyannetشناسه کاربری:
tebyannetرمز عبور:
پشتیبانی: 2219581
تو مراسم ختم یه بنده خدایی می گن : مرحوم وصیت کرده ، سیاه نپوشین . یکی داد میزنه : مرحوم غلط کرده ، ما به احترامش می پوشیم
******************************
یارو می ره امتحان گواهی نامه بده چند بار رد میشه بعد تو راه پلیس جلوش رو می گیره می گه گواهی نامه یارو می گه دادین که می خواین؟
عشق واقعی و بدون ترس یعنی دوست داشتن یک نفر به دلیل لیاقتها، تواناییها و مهارتهای اجتماعی و فردی او؛ در یک کلام دوست داشتن و احترام گذاشتن به زن یا مردی که رفتار و حرکات او باعث آرامش، افتخار و امنیت ما میشود. خیلی از ما یا از عشق میترسیم یا آن را نفی میکنیم یا آنچنان در دام افکار عاشقانه و رمانتیک گرفتار میشویم که بیرون آمدن از همه این حالتها برای ما محال است. گروهی دیگر هم به دلیل ترس - ترسهای مختلف به دلایل مختلف - سعی میکنیم تا مثلا عاشق بشویم و زندگی مشترک را با این مثلا عشق، شروع کنیم. در همه این شرایط هیچکدام از ما «عشق آزادانه» را تجربه نمیکنیم و «عشق ناشی از ترس» همیشه در زندگی ما میماند.
در این جا ابتدا نگاهی داریم به راههای شناسایی احساسات و عشق ناشی از ترس، و سپس با راههای رسیدن به عشق آزادانه آشنا میشویم. به نمونههای ارائه شده در ابتدای هر بخش توجه کنید؛ نقل قولها واقعی است.
احساسات دروغ
«سال سوم دانشگاه بودم که نسبت به یکی از همکلاسیهایم احساس خاصی پیدا کردم. نمیدانم چه حسی بود اما هر بار که او را میدیدم، این حس به سراغم میآمد. کمکم باور کردم که میتوانم به او نزدیک شوم. تلاش کردم و به نظر خودم توانستم توجهش را به خودم جلب کنم. با هم آشنا شدیم اما... رابطه ما بهراحتی و با پیدا شدن نفر سوم سرد شد و عاقبت هم بههم خورد. الان که به گذشته فکر میکنم، به نظرم حس یکی از ما به دیگری دروغ یا شاید هم کاذب بود. همان زمان هم میترسیدم و میدانستم رابطه ما چفت و بست درستی ندارد اما مشکل را پیدا نمیکردم».
روانشناسان معتقدند بسیاری از ما حتی بعد از ازدواج، تا مدتها با احساسات دروغ زندگی میکنیم. «عشق دروغ» هم یکی از آنهاست و یکی از مشخصترین نشانههای این عشق هم «ترس» است. ترس از بههم خوردن رابطه یا پیوند زناشویی، ترس از تنها ماندن و در نتیجه آزاد نگذاشتن طرف مقابل به هر شکل ممکن، ترس از پیداشدن نفر سوم در زندگی مشترک یا در دوران آشنایی پیش از ازدواج و... نمونههای بارز عشق دروغ است. سؤال و جواب کردنهای بیدلیل و بادلیل ما هم نشاندهنده بیاعتمادی به طرف مقابل است.
عشق؛ چیزی برتر از یک حس
«بعد از جدایی از همسر اولم، دوباره عاشق شدم. بعد از یک ماه هم ازدواج کردیم اما الان بعد از جدایی دومام، فکر میکنم عاشق نبودهام. ترس از حرف مردم، تنهایی و انتقام گرفتن از همسر اولم باعث شد فکر کنم و بعد هم باور کنم که عاشقم؛ عاشق همسر دومام. ولی این حس، واقعی نبود.»
به عقیده روانشناسان در اغلب موارد، تنهایی، رقابت با دیگران به دلایل مختلف، پر کردن خلأهای عاطفی مثل کمبود محبت، انتقام گرفتن از فردی خاص و... جانشین عشق واقعی میشوند. این احساسات ما را به سوی «عاشق شدن» هل میدهند. یادمان باشد که عشق واقعی یعنی دوست داشتن کسی به دلیل لیاقتها، تواناییها و مهارتهای فردی و اجتماعی او؛ نه دوست داشتن کسی برای رفع احساسها یا کمبودهای خودمان.
احساساتمان را بشناسیم
«پارسال که ازدواج کردم هر کس به من میرسید، میپرسید همسرم را دوست دارم یا نه. نمیدانستم چه بگویم! واقعا عاشق بودم یا نه، هنوز هم نمیدانم. سعی کردم این احساس را پیدا کنم تا دفعه بعد برای مردم جوابی داشته باشم ولی فکر میکنم هنوز هم آن احساس را پیدا نکردهام چون جوابی برای این سؤال ندارم.»بررسیهای روانشناسان نشان میدهد شناختن احساس واقعیما نسبت به طرف مقابل، مهمترین گام برای شروع زندگی موفق است. برای شناخت احساسهایمان، در خلوت و تنهایی و دور از هر هیاهویی به این 4 موضوع صادقانه بیندیشیم:
- به دقت به رابطهمان از گذشته تاکنون فکر کنیم. به نحوه آشناییمان، ارتباطمان در این مدت، راهی که تابهحال طی کردهایم، صحبتهایی که بین ما رد و بدل شده و... فکر کنیم و ببینیم تا حالا چه کردهایم.
- برای چند روز بدون ارتباط با دیگران و کسی که طرف مورد نظر ماست، به شرایطی که الان داریم فکر کنیم. میتوانیم به وضعیت حال حاضر هر دویمان نمره بدهیم. مثلا بعد از آشنایی با فرد مورد نظر چقدر در کارهایمان موفق بودهایم یا اینکه بعد از این آشنایی چقدر از برنامههایی که در زندگی داشتهایم، دور شدهایم؟
- آینده را بررسی کنیم؛ به این معنی که با انتخاب او به عنوان زن یا شوهر، چه آیندهای در انتظار ما و حتی فرزندان ماست. مثلا آیا دختر یا پسری که برای ازدواج انتخاب کردهام، میتواند مادر یا پدر شایستهای برای فرزندانم باشد؟ با خودمان روراست باشیم. آینده از همین حالا مشخص است.
- فکر کنیم کسی که عاشق او هستیم، کنار ما نباشد؛ واقعا چه حسی داریم؟ این حس یا احساسها را روی کاغذ بنویسیم و چند بار بخوانیم تا به حقیقت آن پی ببریم.
مرزی باریک بین عشق و ترس
«میترسم از اینکه...»؛ آدمهای زیادی را دیدهایم که از هر 10 جملهای که درباره زندگی مشترکشان میگویند، 8جمله را با این عبارت شروع میکنند.
مرز باریکی بین عشق واقعی و عشق ناشی از ترس وجود دارد. در واقع در دوران آشنایی، پس از ازدواج یا حتی سالها پس از آن، زوجها بسیاری از کارها و رفتارهایشان را به خاطر «ترس» از طرف مقابل انجام میدهند یا انجام نمیدهند؛ چون عشق واقعی بین آنها نیست و ترس، رفتارهایشان را کنترل میکند. مثلا هدیه گرانقیمت برای همسرمان میخریم، در حالی که هنوز نتوانستهایم قرض همکارمان را پس بدهیم. به خاطر ترس از قهر و فریادهای او همه برنامههای مورد علاقهاش را انجام میدهیم، در حالی که باید آخر هفته به رئیسمان کاری را تحویل بدهیم و... همه اینها نشان از علاقه نیست بلکه نشاندهنده ترس ما از شریک زندگی است. این شکل دوست داشتن و در کنار هم ماندن، بدترین شکل ادامه زندگی مشترک یا ادامه آشنایی پیش از ازدواج است. یک بار از خودتان بپرسید تا کی میتوانید -«واقعا» میتوانید- این روال را ادامه بدهید؟
10 قانون عاشقانه
شاید فکر کنیم عشق واقعی و نه عشق شرطی و ناشی از ترس، هیچوقت در دنیای ما وجود نداشته و نخواهد داشت اما اینطور نیست. برای رسیدن به «عشق آزادانه»، یعنی ارزشمندترین شکل عشق، کافی است به 10 نکته توجه کنیم. به این ترتیب، شیرینی «این عشق» همیشه همراه ما خواهد بود.- فقط خودت باش: اگر دوست داریم دوستمان داشته باشند و این دوستی و عشق تا ابد همینگونه بماند، نباید هیچوقت در هیچ شرایطی «نقش» بازی کنیم. فقط خودمان باشیم؛ همانی که هستیم.
- نترسیم: ترس - از هر نوع و به هر دلیلی - باعث شکست ما میشود. صادقانه رفتار کنیم تا روابط سالم و محکمی داشته باشیم.
به همسرمان توضیح بدهیم و نترسیم که توضیح ما را نپذیرد یا باور نکند.
- بیپرده حرف بزنیم: این به این معنا نیست که او را با رکگویی یا بیاحترامی برنجانیم بلکه به این معنی است که اگر از حرکتی، حرفی و... رنجیدیم، خیلی راحت آن را با شریک زندگیمان در میان بگذاریم. به این ترتیب، شک و کدورتها به راحتی برطرف میشود.
- منتظر نباشیم: در مرحله آشنایی یا نامزدی اگر با دلایل منطقی به این نتیجه رسیدیم که برای هم افراد مناسبی نیستیم، رابطه را از همان مرحله قطع کنیم. بعد از ازدواج هیچ چیز تغییر نمیکند.
- متعهد باشیم: بعد از اینکه تصمیم جدیمان را برای ازدواج گرفتیم، به عهدمان پایبند باشیم.
- قصههای خودمان را باور نکنیم: به خودمان دروغ نگوییم، اطمینان ندهیم و بیدلیل خوشحال یا غمگین نشویم؛ فقط بکوشیم تا از بین صحبتها، رفتارها و گفتارهای طرف مقابل، واقعیتها را ببینیم و باور کنیم. خودمان هم سعی کنیم واقعیترین، درستترین و مشخصترین احساسهایمان را به طرف مقابل هدیه کنیم.
- گذشته را فراموش نکنیم اما تلافی نکنیم: اگر در گذشته نامزدی، ازدواج یا ارتباط ناموفقی داشتهایم، هیچوقت آن را از یاد نبریم، اما شکستهای گذشته را هم سر فرد جدید تلافی نکنیم. - حسابگری را کنار بگذاریم: برای آنکه طرف مقابل را «آزادانه» دوست داشته باشیم، باید حسابگری را کنار بگذاریم. با وجود اینکه باید به دقت شرایط طرف مقابل را از هر نظر بررسی کنیم، نباید کاسب کارانه نیز با مسئله برخورد کنیم.- مسئولیتپذیر باشیم: مسئولیت همه کارهایمان را به عهده بگیریم و به آن پایبند باشیم. این نشان میدهد به احساسمان مسلط هستیم و شناخت درستی از حس خودمان و طرف مقابل داریم و رفتارهای ما کاملا منطقی و عاقلانه است.
- عاشق خودمان باشیم: منظور خودخواهی یا خودشیفتگی یا خودبزرگبینی نیست. کسی که برای خودش ارزش و احترام قائل شود، به دیگران هم احترام میگذارد و حاضر نمیشود ارزش و احترام دیگران را از بین ببرد. او صادقانه عاشق میشود.اگه عشق نباشه مولکولهای اکسیژن و هیدرژن نمیتونن اینقدر محکم همدیگر رو فشار بدن که اشک جفتشون در بیاد!!
**********
می دونی ادما بین الف تا ی قرار دارند . بعضی ها مثل "ب" برات می میرند،مثل "د" دوستت دارند، مثل "ع" عاشقت می شوند، مثل "م" منتظر می مونند، تا یک روز مثل "ی" یارت بشن
**********
سکوت دردناک است اما در سکوت است که همه چیز شکل میگیرد و در زندگی ما لحظه هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد.
بگذار سر به سینهء من تا بگویمت
اندوه چیست عشق کدامست غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
بگذار سر به سینهء من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی درد مند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیدهء سر در کمند را
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سر به دار آویخت
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی سوز نی ، آه شبان
عشق یعنی معنی رنگین کمان
عشق یعنی شاعری دل سوخته
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی با گلی گفتن سخن
عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی شعله بر خرمن زدن
عشق یعنی رسم دل بر هم زدن
عشق یعنی یک تیمّم، یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی با پرستو پر زدن
عشق یعنی آب بر آذر زدن
عشق یعنی چو*احسان پا به راه
عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه
عشق یعنی بیستون کندن به دست
عشق یعنی زاهد اما بُـت پرست
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
عشق یعنی درد و محنت در درون
عشق یعنی یک تبلور یک سرود
عشق یعنی یک سلام و یک درود
تو را با لحجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم ...
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی
دلم حیران و سرگردان چشمانیست رویایی
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چه تو در سر داشتی
از تنهایی و حسرت رها کردم ...
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا تا کی برای چه
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارد
و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت و
بعد از رفتنت ...
و بعد از این همه طوفان و وهم و پرسش و تردید
کسی از پشت قاب پنجره آرام و زیبا گفت
تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو
در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم
و من در حالتی مابین اشک و حسرت و تردید
و من در اوج پاییزی ترین ویرانه ی یک دل
میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر
نمی دانم چرا ...
شاید به رسم و عادت پروانگی
من باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم ...
نمی دانم چه حسی هست این عاشقی؟
وقتی می نشینم ، وقتی راه می روم ، وقتی می خوابم دوستت دارم
وقتی صدایی می اید دوستت دارم ، وقتی سکوت است دوستت دارم
چه می کنی با من که چنین راحت همیشگی شده ای ؟
I don’t know what is this sense lover? When will sit down, when the way, when sleep I love you when you have a voice that I love you, when silence is what I love you so you have with me that such a permanent comfortable?
1) یکی دلش به 100 دل بنده
2) یکی 100 دل به یه دل میبنده
3) یکی دل به یه دل میبنده و تا آخرش پابنده
4) یکی هر بار به یکی دل میبنده
5) یکی دل میبنده تا بخنده
6) یکی دلش آکبنده مونده به کی دل ببنده
حالا تو دلت شماره چنده؟؟؟
بشر به خوشبختی خیلی زود عادت میکند و چون خیلی زود عادت میکند خیلی زود هم فراموش میکند که خوشبخت است
مشترک گرامی : به علت نداشتن حضور ذهن از سرکار گذاشتن شما معذوریم !!!
.
.
.
بابا نوئل بهم گفت : بین گل و گلدون یکی رو انتخاب کنم منم گلدون رو انتخاب کردم
چون میخواستم تو رو توش بذارم .... آخه تو بهترین کود دنیائی !!!
.
.
به علت بارش بی وفائی ، جاده عشق لغزندست ، لطفا با محبت حرکت کنید !!!
.
.
.
با تمام شیرینی وجودم دوست دارم ..... قربانت لیمو ترش !!!
.
.
.
برای اینکه زیباترین عروس سال شوید ....
اعتماد به نفست منو کشته ! فکر میکنی شوهر گیرت میاد ، عروس میشی !!؟؟
.
اگه دلت گرفته برو پائیین
اگه فکر میکنی هیچکس دوست نداره ، برو پائیین
اگه خیلی تنها موندی برو پائیین
یعنی اینقدر بدبختی !؟؟! خاک تو
همیشه دو درس را در زندگی خود به یاد داشته باشید: 1- جسارت در بیان عقیده 2- جرأت در پذیرش اشتباه