اگه عشق نباشه مولکولهای اکسیژن و هیدرژن نمیتونن اینقدر محکم همدیگر رو فشار بدن که اشک جفتشون در بیاد!!
**********
می دونی ادما بین الف تا ی قرار دارند . بعضی ها مثل "ب" برات می میرند،مثل "د" دوستت دارند، مثل "ع" عاشقت می شوند، مثل "م" منتظر می مونند، تا یک روز مثل "ی" یارت بشن
**********
سکوت دردناک است اما در سکوت است که همه چیز شکل میگیرد و در زندگی ما لحظه هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد.
بگذار سر به سینهء من تا بگویمت
اندوه چیست عشق کدامست غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
بگذار سر به سینهء من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی درد مند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیدهء سر در کمند را
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سر به دار آویخت
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی سوز نی ، آه شبان
عشق یعنی معنی رنگین کمان
عشق یعنی شاعری دل سوخته
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی با گلی گفتن سخن
عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی شعله بر خرمن زدن
عشق یعنی رسم دل بر هم زدن
عشق یعنی یک تیمّم، یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی با پرستو پر زدن
عشق یعنی آب بر آذر زدن
عشق یعنی چو*احسان پا به راه
عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه
عشق یعنی بیستون کندن به دست
عشق یعنی زاهد اما بُـت پرست
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
عشق یعنی درد و محنت در درون
عشق یعنی یک تبلور یک سرود
عشق یعنی یک سلام و یک درود
تو را با لحجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم ...
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی
دلم حیران و سرگردان چشمانیست رویایی
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چه تو در سر داشتی
از تنهایی و حسرت رها کردم ...
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا تا کی برای چه
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارد
و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت و
بعد از رفتنت ...
و بعد از این همه طوفان و وهم و پرسش و تردید
کسی از پشت قاب پنجره آرام و زیبا گفت
تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو
در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم
و من در حالتی مابین اشک و حسرت و تردید
و من در اوج پاییزی ترین ویرانه ی یک دل
میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر
نمی دانم چرا ...
شاید به رسم و عادت پروانگی
من باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم ...
نمی دانم چه حسی هست این عاشقی؟
وقتی می نشینم ، وقتی راه می روم ، وقتی می خوابم دوستت دارم
وقتی صدایی می اید دوستت دارم ، وقتی سکوت است دوستت دارم
چه می کنی با من که چنین راحت همیشگی شده ای ؟
I don’t know what is this sense lover? When will sit down, when the way, when sleep I love you when you have a voice that I love you, when silence is what I love you so you have with me that such a permanent comfortable?
1) یکی دلش به 100 دل بنده
2) یکی 100 دل به یه دل میبنده
3) یکی دل به یه دل میبنده و تا آخرش پابنده
4) یکی هر بار به یکی دل میبنده
5) یکی دل میبنده تا بخنده
6) یکی دلش آکبنده مونده به کی دل ببنده
حالا تو دلت شماره چنده؟؟؟
یه شب عاشقانه برات گریه کردم تو هرگز ندیدی به لب آه سردم
تو با بی وفایی من به خاک کشوندی من ساده دل رو به غربت کشوندی
تو خودت خوب می دونی که من چقدر دوست دارم اگه تنهام بزاری بخدا کم میارم
تو مثه نور امیدی توی زندگی من که اگه بری می میره بعد تو این روح و تن
مگه تو قول ندادی همیشه با من بمونی پس چرا من رو زمین و تو روی آسمونی
گلکم دار و ندار من تویی تو خودت اینو که بهتر می دونی
اما از وقتی که اینو فهمیدی پر کشیده از نگات مهربونی
زندگی سه ایستگاه دارد: عشق .. جدایی... و مرگ .آقا قربونت ایستگاه اول پیاده میشم.
چشمات رو دایورت کردی رو دلم هیچی نگفتم، حداقل از رو ویبره درش بیار تا دلم رو نلرزونی.
بلوتوث قلبت رو روشن کن می خوام کل وجودم رو برات سند کنم... هه هه . ویروس داشت الان می میری.
می خوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم واست تنگ شده و آرزو می کنم یکی از اون سنگ ها به سرت بخوره تا بفهمی دل تنگی چه دردی داره؟؟؟
سلام . من از اداره برق مزاحمتون میشم... شما شاکی خصوصی دارین . آخه برق چشاتون یه نفرو کشته.
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سر به دار آوختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی مستو بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی انتظارو انتظار
عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی سوز نی آه شبان
عشق یعنی تا ابد رنگین کمان
در مشرق عشق دشت خورشید تویی
در باغ نگاه یاس امید تویی
در بین هزار پونه آن کس که مرا
چون روح نسیم زود فهمید تویی
عشق یعنی لایق مریم شدن
عشق یعنی با خدا هم دم شدن
عشق یعنی جام لبریز ازشراب
عشق یعنی تشنگی یعنی سراب
عشق یعنی خواستن و له له زدن
عشق یعنی سوختن وپرپر زدن
عشق یعنی سالهای عمر سخت
عشق یعنی چون همیشه باختن
عشق یعنی حسرتشبهای گرم
عشق یعنی یاد یک رویای گرم
عشق یعنی؟
در پناه حضور سبز تو ، طوفان غم ، مرا جا می گذارد .
در کنارت ژرفای آرامش را احساس میکنم
و بی تو سیل بی رحم تنهایی مجالم نمی دهد
پلکهای مرطوب مرا باور کن ، ا ین باران ن یست که م یبارد ،
صدا ی خسته ی من است که از چشمانم
بیرون میریزند
کی با اشکای تو یه اسمو ن ستاره ساخت کی بود
که به نگاه تو دلش رو عاشقونه باخت کی بود که
با نگاه تو خواب و خیال عشق و دید کی بود که
تنها واسه تو از همه دنیا دل برید نگو کی بود
کجایی بوداونکه برات دیوونه بود رو خط به
خط زندگیش از عشق تو نشونه بود من بودم
اونکه دلشوساده بهپای تو گذ اشت اونکه
واسش بودن تو به غیر غم چیزی نداشت
من بودم اونکه دل اخر عشق تورو خونداونکه
به جای عاشقی حسرتشو به دل نشوند حسرت
دوست داشتن تو همیشگی بود.
قلب من کوچک بود ...عشق تو لیک بزرگ ..من ز اندازه قلبم بیرون ...عاشقت بودم و از عشق تو سرشار ولی...سالیان بسیار ...مانده ام عاشق تو ...تا که اندازه این عشق ترا ...در دلم جای دهم ...و هنوزم بامید...عاشقت خواهم بود ...گرچه تو رفتی و دل تنها شد ...گرچه این عشق بدون تو غمی بر ما شد
قلب پسرها مثل پارکینگی است که هی چ وقت تابلوی ظرفیت
تکمیل بر در آن دیده نمیشود واما قلب دخترها مانند فرودگاهی است
که مدت ماندن یک هواپیما در آن بستگی به فرود هواپیمای بعدی دارد!!